١٣. ارتباط استشراق با استعمار و تبشیر:
یکی از حقایق بارز و مشهود نهضت خاورشناسی آن است که همواره در معیّت و دوشادوش استعمارگران و مبشران مسیحی حرکت کرده است. شرقشناسان که بسیاری از آنان در واقع پیشقراولان استعمار و تبشیر بودهاند حامل اهداف ناسالم و ناروایی بودهاند. آنان بهعنوان راهنمایان مبشران مسیحی و استعمارگران خارجی نخست به شناخت کامل شرق همت گمارده اطلاعات مهم و قابل ملاحظهای را برای آنان فراهم آوردند تا دستیابی به اهدافشان آسان گردد.
تهاجم استعماری از سوی استعمارگران و تهاجم فرهنگی از سوی خاورشناسان اعمال شده است. گروه اول سرمایههای مادی را به تارج بردند و گروه دوم میراث اسلامی و فرهنگ دینی را، لذا در تمامی کشورهای استعمارگر، خاورشناسان به عنوان مستشار در خدمت وزارت خارجه دولتهای متبوع خود بودهاند و سیاستها و اهداف این نهاد در او دنبال میکردند چنانکه (فانتونی ایدن) یکی از نخست وزیران اسبق بریتانیا هیچ مصوّبهی سیاسی را در رابطه با خاورمیانه تصویب نمیکرد مگر پس از مشاوره با خاورشناسانی امثال مرگلیوث.
استاد محمد غزالی مصری در کتاب: محاکمه گلدزیهر صهیونیست ترجمه صدر بلاغی مینویسد: وظیفهی اصلی خاورشناسان آماده ساختن راه برای پیشروی استعمارگران شرق و غرب است همانگونه که در میدان جنگ کار تانکها هموار کردن راه برای پیشروی پیادهنظام است.
علامه ندوی نیز در این باره مینویسد: از این رهگذر میبینیم که غالباً خاورشناسی دوشادوش تبشیر گام بر میدارد و غالباً آنها یا کاردینال و کشیش هستند یا یهودی، اما عامل سیاسی آن است که خاورشناسان به طور کلی جاسوس دولتهای غربیدر شرق هستند.
(نگارنده معتقد است که: این جمله پایانی را هم نمیتوان از آقای ندوی پذیرفت که:«خاورشناسان به طور کلی جاسوس دولتهای غربی در شرق هستند» چون ما پیشتر، خاورشناسان را تقسیمبندی کردیم: به ١.خاورشناسان حقیقتجو ٢.تبشیری ٣.استعماری؛ پس نمیشود گفت به طور کلی خاورشناسان جاسوس دولتهای غربی در شرق هستند.)
از دوران شکلگیری نهضت خاورشناسی این حرکت همواره با استعمار و تبشیر همکار و همداستان بوده است گرچه در ظاهر شعار پژوهش علمی و تحقیقی آزاد اسلامی میدهند ولی با مشاهده آثار و نوشتههایشان این حقیقت چون روز آشکار خواهد شد چنانکه بسیاری از انان فعّالیّتهای خاورشناسی و تبشیری را پیگیری میکردهاند مثل جرج سیل، سندک هرگونیه، ماسینیون، ساموئل زویمر، ماکدونالد، فرتون، دامنس، آلفرد گیوم و...(نک:مجله ندای اسلام شماره ٢٣و٢٢ ص٧٠)
استاد ابراهیم خلیل احمد، نویسنده کتاب «المستشرقون و المبشرون فی العالم العربیو الاسلامی» که قبلاً مسیحی بوده و خداوند او را به دین اسلام هدایت کرده است و مهارت مستقیم زیادی در عمل تبشیری دارد، ایشان بعد از اینکه به اسلام روی آورده حقایقی را که میدانسته است آشکار کرده است از جمله آن حقایق:
١. تبشیر و استشراق دو ستون از ستونهای استعمارند و مزدوران تبشیر و استشراق همان مزدوران استعمار و سیاستش میباشند، اگر چه به صورتهایی مقاومت در برابر استعمار و آزادی کشورها از آنها ظاهر شد.
٢. اشتراک تبشیر و استشراق در جنبههایی از اعمال مقرّره در طرح عمومی تهاجمی به اسلام و سرزمین مسلمانان.
استشراق در میادین آکادیمی تلاش میکند و ادعا میکند که تحقیقاتش در سطح بالای علمی قرار دارد و با استفاده از نوشتن و تألیف و القاء محاضرات و مناقشات در کنفرانسهای علمی و کرسیهای تدریس در دانشگاهها کار میکند، مستشرقین تألیفات زیادی کردهاند و محاضرات و دروس زیادی را ارائه دادهاند و اموال را جمع کردند و مؤسسههای استشراقی را تأسیس کردند و با استفاده از روزنامهها و مجلات و وسایل دیگر در جهت تحقیق اهدافشان کار میکنند.
و تبشیر هم مسئولیّتهای دعوت عمومی در طیف وسیعی انجام میدهد که وسایل و ابزار آموزشی را در مهد کودکها و مدارس ابتدایی و دبیرستان برای دختران و پسران بکار برده و همچنین تأسیس مؤسسات خیریه که وانمود میکنند که اعمال بشردوستانه انجام میدهند مثل بیمارستانها و مهمانخانهها و ایجاد خانهی سالمندان، دارالأیتام و همچنین فعّالیّتهای تبلیغاتیشان از طریق چاپ و نشر کتاب و مطبوعات و روزنامهها است.
٣. آمریکاییها توانستند زیر لوای دادن امتیاز به خارجیها و به نام دوستی و صداقت با ملّتهای آسیایی و آفریقایی و کمک هیئتهای مبشرین و مستشرقین آسیا و آفریقا را فتح کنند و با پول خودشان برای آنها مراکز تبشیری و علمی زیادی را در جهان اسلام تأسیس کنند.
٤. عمل تبشیری در کشورهایی که از استقلال و آزادی برخوردار است با استفاده اسلوب حیلههای زیرکانه در جریان است که این کار با بکارگیری شاگردان مبشرین و مستشرقین که از نیروهای بومی از وطن پرستاناند انجام میشود، تا اینکه با قوانین کشور برخورد شدید نداشته باشند که آنها را مجبور به ترک فوری آنجا کنند.
٥. تبشیر برای انجام وظایفش از نیروهای نظامیاستعمار کمک گرفته است و احساس امنیت میکند. همچنین از افکار و مؤلفات مستشرقین کمک گرفته است
از جمله کتابهایی که مبشّر برای رسیدن به هدفش از آنها استفاده میکند:
١. کتاب (میزان الحق) دکتر فاندر ـ مستشرق آمریکایی و دکتر سنکلیر.
٢. کتاب (الهدایه) که ٤ جز است و مشتمل بر طعنههای زیادی بر اسلام و قران است.
٣. کتاب (مقاله فی الاسلام) تألیف دکتر سال
٤. کتاب (مصادر الاسلام) تألیف دکتر سنکیر تسدل
این چهار کتاب معتبر هم برای مستشرقین و هم مبشرین است که از خطرناکترین مراجع جهت هجوم به اسلام و قرآن و رسول الله –صلّیالله علیه و سلّم– میباشد.
هم تبشیر هم استشراق و استعمار در بسیاری از بلاد اسلامی موفق به تربیت نسلهای پیدرپی شدند که تفقّه در اسلام ندارند و حافظ قرآن نیستند جز آیات معدودی ازآن و لذا تهاجم گسترده فکری آنها بسیار آسان بود. (الشیخ إبراهیم خلیل أحمد: المستشرقون و المبشرون فی العالم العربی و الاسلامی، ص١٣)
١٤. دستبرد در مخطوطات
گفتیم که خاورشناسان برای اجرای برنامه و اهداف سرّی خود از شیوههای عملی متفاوتی استفاده کردند برخی از آنها راه تعامل و همزیستی با مسلمانان را در کشورهای اسلامی و شرقی برگزیدند و از این طریق توانستند اطلاعات پربار و اندوختههای ثمربخشی را از اداره خویش قرار دهند.
شیوه دیگری که یاریگر خاورشناسان در امر بازشناسی فرهنگ و ادب مردم خاورزمین گردید، گشودن دورازه کتابخانهها و سرقت و به غارت بردن مخطوطات و کتابهای ارزشمندی بود که سرمایهی پر افتخار امت اسلام به شمار میرفت خاورشناسان با در پیش گرفتن چنین شیوه و با فراغتی که داشتند توانستند تحقیقات گستردهای ترتیب داده و مؤسّسات و گروههای تحقیقی مختلفی تشکیل دهند.
دکتر مصطفی سباعی میگوید: برخی از دانشمندان مغربزمین که در زمینه خاورشناسی از نبوغ برخوردار بودند برای نشر تحقیقاتشان مجلاتی را در کشورهای عربی راهاندازی کردند، در ضمن کتابهای خطّی عربی را در کشورهای عربی و اسلامی به غارت برده و از عالمان ناآگاه میخریدند یا از کتابخانههای عمومی که در وضع نابسامانی قرار داشتند به سرقت میبردند و به کشورها و کتابخانههای خویش انتقال میدادند. در اثر این حرکت تعداد بیشماری از کتابهای خطی به کتابخانههای اروپا منتقل گشت و تا اوایل قرن نوزدهم تعداد این کتابها به دویست و پنجاه هزار جلد کتاب رسید و این رقم همواره در حال افزایش است.
خاورشناسان همواره در اندیشهی گردآوری مخطوطهها و نوشتن فهرستها بودهاند تا سرمایههای فرهنگی و علمی مشرقزمین را باز شناسند؛ چنانکه در مورد خاورشناس لهستانی «کروزلینسکی تا دنوس» آمده است که وی نسخههای خطی فراوانی را خریداری کرده و به لهستان برد و ضمناً عامل برقراری روابط سیاسی لهستان با ایران بوده و زمینهساز انعقاد پیمانهای بازرگانی نیز شده است «آرتورجان اربری» خاورشناسی انگلیسی نیز در زمینه جمعآوری فهرست مخطوطات تلاش زیادی کرده است. «کارل بروکلمان» خاورشناسی شهیر آلمانی برای دستیابی به کتابهای خطی، به لندن و سپس به استانبول سفر کرد. (موسوعه المستشرقین ـ دارالعلم للملالین)
نگارنده برآن است: مسألهی سرقت کتابها در نتیجهی ضعف فرهنگی مسلمانان و عدم اطلاع آنها به ارزش آن کتابها بوده است؛ ولی درعصر حاضر مسلمانان نباید این مسأله را بهانهی عقبماندگی و عدم پیشرفت علمی خود کنند؛ زیرا هرچند محصولات فکریشان تباه شده ولی منبع و مرجع اصلی آنها که کتاب و سنّت است باقی است و اگر به خود زحمت دهند و فکر و اندیشه خود را به کار بگیرند میتوانند مسائل مهمی را که برای زندگی دنیا وآخرتشان مفید است از آن استخراج کنند.
١٥. نقد آثار مستشرقین
یکی از مطالب مهم برای کسانی که در زمینهی خاورشناسی تحقیق و پژوهش میکنند توجه به آثار خاورشناسان و نقد و بررسی آنهاست تا اینکه جنبههای مثبت و منفی آنها بر همگان آشکار شود و بتوانند به قضاوت عادلانه در مورد آنها برسند. ما در اینجا به عنوان نمونه دو تن از خاورشناسان را معرفی میکنیم و نکات مثبت و منفی آثارشان را مختصراً بیان میکنیم.
١.١٥. ادوارد براون (متولد 1862 ـ وفات 1926) خاورشناسی انگلیسی: از جمله خاورشناسانی است که در ایران شهرت یافته است. مهمترین آثارش عبارتنداز: ١. یک سال در میان ایرانیان ترجمه ذبیح الله منصوری ٢. تاریخ ادبیات زمان پارسی ٣. تاریخ مطبوعات ادبیات ایران در دوره مشروطیت ٤. تاریخ طب اسلامی ٥. مقالاتی در مورد بابیگیری و بهائیگری و...
کتابها و مقالات ادوارد براون از تلاشهای فراوانی حکایت میکنند که براون در راه آشنایی با فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی از خود نشان داده است و به آگاهیهای درستی نیز دست یافته است اما در پارهای از موارد مهم دچار اشتباه شده است و از حقیقت فاصله گرفته است و ما در اینجا نمونههایی از نکات مثبت و منفی آثرا براون را گزارش میکنیم تا از انصاف دور نشده باشیم.
برخی از نکات مثبت آثار براون:
براون دربارهی آیین اسلام بر خلاف بسیاری از خاورشناسان گرفتار تعصب و خشکاندیشی نشده است و داوریهای بهجا و منصفانهای نموده است؛ مثلاً در مقایسهی میان قرآن کریم و اوستا مینویسد:
هر چه بیشتر به مطالعه قرآن میپردازم و هر چه بیشتر برای درک روح قرآن کوشش میکنم بیشتر متوجه قدر و منزلت آن میشوم؛ اما بررسی اوستا ملامتآور و خستگیافزا و سیرکننده است؛ مگر آنکه به منظور زبانشنانی و علم اساطیر و مقاصد تطبیقی دیگر باشد. (براون، تاریخ ادبی ایران، ترجمه علی پاشا صالح ص١١٥(
براون با اینکه به گمان خود مسیحیت را در آموزشهای اخلاقی بالاتر از اسلام میپندارد ولی اسلام را به واقعیت زندگی نزدیکتر و به لحاظ تطبیق با تمدن جدید مترقّیتر از مسیحیت معرفی میکند و این اعتراف از سوی یک کارشناس متتبّع که در میان مسیحیان پرورش یافته و تمدّن تازه را نیز دریافته از اهمیت ویژهای برخوردار است (حسینی طباطبائی، نقد آثار خاورشناسان صفحه ٢٠)
همچنین براون در جریان فتح اسلامی اتهاماتی را که برخی از خاورشناسان مغرض دربارهی اسلام روا میدارند رد میکند و مثلاً این قسمت را نمیپذیرد که اسلام به زور شمشیر بر مردم جهان تحمیل شده است. (نک:همان ص٢١ و براون: تاریخ طب اسلامی، ترجمه مسعود رجبنیا صفحه ٣٦)
خطاهای براون:
از جمله لغزشهای براون یکی آن است که در تاریخ ادبی ایران مینویسد: (مسیح واقعی به نظر آنان (پیروان مانی) جلوهای بود از جلوات نور که صرفاً به صورت ذهنی و خیالی بشر در آمده و بین او و شبیه و خصم او که فرزند مصلوب بیوه زنی است فرقی نمیگذارد عجیب است، که عقیده مانویان مورد قبول پیغمبر اسلام واقع گردیده؛ رجوع شود به سوره چهارم از قران آیه ١٥٦ این جملات از کتاب خود (براون، تاریخ ادبیایران، ترجمه علی پاشا صالح ص ٢٣٨).
جواب: این امر مانند آفتاب روشن است که قرآن کریم و پیامبر گرامیاسلام -صلی الله علیه وسلّم- هرگز ادعا نکردهاند که مسیح واقعی جلوهای از نور بوده که در ذهن و خیال بشر وارد شده است و همچنین میان مسیح -علیهالسّلام- و فرزند مریم و یا به قول براون فرزند بیوه زن تفاوتی ننهادهاند، بلکه هر دو را شخصیت واحدی شمردهاند اما مانویان مسیح را به دو صورت تصوّر میکردند یکی از آن دو صورت را «مسیح تابان» میخواندند و از ایزدان مانوی میشمردند و دیگری را در مسیح فرزند مریم میپنداشتند که مظهر مسیح نخستین بود و بر بالای دار جان داد.
و در این رأی نیز با آنچه که درقرآن کریم آمده و حتی با آیه ١٥٧ از سوره نساء که براون به عنوان شاهد آورده و به آن استناد کرده است مخالفت دارد؛ آیه مزبور در رد ادّعای یهودیان نازل شده است که به استهزاء میگفتند: آری ما عیسی مسیح رسول خدا را کشتیم و قرآن کریم بیان میکند که آنها در اشتباه افتادند و آیه این است که:
وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّـهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـٰكِن شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ ۚ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا ﴿نساء/١٥٧﴾
«و (سخن یهودیان از روی استهزاء) میگفتند که: ما عیسی پسر مریم، پیغمبر خدا را کشتیم! در حالی که نه او را کشتند و نه به دار آویختند و لیکن کار بر آنان مشتبه شد و کسانی که درباره او اختلاف پیدا کردند (جملگی) راجع بدو در شک و گمانند و آگاهی بدان ندارند و تنها به گمان سخن میگویند و (باید بدانند که) یقیناً او را نکشتهاند.»
براون میگوید نه در مقام اثبات مسیح نوری و خیالی بر آمده است و نه مسیح حقیقی را شخصی جز فرزند مریم، معرفی میکند؛ این آیه رأی یهود را مردود میشمارد که گمان میکردند مسیح (ع) را به دارآیختهاند.
در میان فرقههای کهن مسیحی هم گروهی چند بودهاند که به دار ویخته شدن مسیح (ع) را باور نداشتند چنانکه پیروان تاتایانوس (شاگرد یوستینوس شهید) که از این دسته بودند و در انجیل منسوب به برنابای حواری نیز تصریح شده که سپاهیان رومی اشتباه کردند و شخص دیگری را به جای عیسی به دار آویخته به هر صورت آنچه که از آیه کریمه برمیآید کمترین دلالتی بر اقتباس از مانویان نمیکند وانگهی از مستر براون باید پرسید که: انتقال اندیشههای مانوی به پیغمبر اسلام در کجا و چه زمانی صورت گرفت؟ و دلیل و مدرک این ادّعا چیست؟ از این گذشته آیا در عالم پژوهش و تحقیق ما اجازه داریم به اندک شباهتی که میان رأی دو تن یافتیم ادعا کنیم که یکی از آن دو تحت تأثیر دیگری قرار گرفته است و سخن وی را به خود نسبت داده است. (حسینی طباطبائی،نقد آثار خاورشناسان صفحه ٢٤)
٢.١٥ـ کارل بروکلمن (karl brockelman)خاورشناسی آلمانی، متولد ١٨٦٨ میلادی در شهر رشتوک (در کنار دریای بالتیک) وفات ١٩٥٦م.
وی با زبان عبری، انگلیسی، فرانسه، عربی و حبشی، آشنایی داشته است. در سال ١٨٩٠ خاورشناس معروف (تئودور نولد) که نامورترین مستشرق آن روزگار و استاد کارل بود به دانشجویان پیشنهاد کرد که دربارهی پیوند تاریخ ابن اثیر و تاریخ طبری تحقیق کنند و برای کسی که بهترین رساله را در این موضوع تهیه کند جایزهای مقرّر داشت که کاربرو کلمن به دریافت آن موفق شد.
آثار براون: ١. تاریخ الادب العربیکه دکتر عبدالحلیم بخار و مصری و دکتر یعقوب بکرو دکتر منان عبدالتواب آنرا به عربی ترجمه کردهاند ٢. تاریخ الشعوب الاسلامیه، ترجمه فارسی آن در ایران، تاریخ ملل ودول اسلامی، دکترهادی جزایری 3. الطبفات الکبری ابن سعد را به چاپ رسانده است ٣. عیون الاخبار ابن قتیبه دینوری را چاپ کرده، همچنین الکامل فی التاریخ، ابن اثیر را در سال ١٨٩٠ در اشتراسبورگ به چاپ رسانیده و نیز در نگارش در دائرةالمعارف اسلام که با همکاری چند تن از خاورشناسان تهیه شده است مشارکت کرده است.
نقد آثار بروکلمن
آقای بروکلمن را از دو جهت میتوان بررسی و نقد کرد. یکی به لحاظ کثرت تتبّع و گردآوری مآخذ که کتابهای بروکلمن بهویژه کتاب (تاریخ ادبیات عرب) انصافاً از این حیث ارزنده و جالب است
هرچند آقای بروکلمن عنوان مناسبی برای این کتاب انتخاب نکرده و امروز واژهی «ادبیات» در معنای خاصّ خود به کار میرود و شامل علم تاریخ و تفسیر و فقه و کلام و جز اینها نمیشود.
مگر به توسّع و مجاز از واژهی litteralur برای کتابنامهنویسی درباره علوم بهرهگیری کرده باشد.
از جهت دیگر یعنی از حیث اظهار نظرهای بروکلمن در مباحث اسلام متأسّفانه ما با لغزشهای فراوانی در آثار او روبرو میشویم و از آرای او به ندرت میتوانیم بهره بگیریم.
البته ما انتظار نداریم که بروکلمن یا دیگر خاورشناسان مشتاقانه به اسلام بنگرند ولی انتظار ما این است که آنان محقّقانه با اسلام روبرو شوند و در اسلامشناسی خود شرایط انصاف را از یاد نبرند. بنابراین نمیتوانیم متعجّب نباشیم وقتی بروکلمن دربارهی پیامبر گرامی اسلامی –صلّیالله علیه و سلّم– و مسلمانان سخنان غیر علمی و بیاساسی (بلکه تهمتآمیز) را به قلم میآورند از جمله در کتاب (تاریخ الشعوب الاسلامیه) مینویسد:
(شکی نیست که آشنایی محمد با کتاب مقدس (تورات و انجیل) بسیار سطحی و مشتمل بر خطاهایی باشد بوده است و او در پارهای از این خطاها و امدار اساطیر یهودی بوده که در داستانهای تلمود آمدهاند. اما بالاتر از این، بدهی بزرگتری است که وی به آموزگاران مسیحی خود دارد همان کسانی که انجیل کودکی مسیح و ماجرای یاران غار (اصحاب کهف) و حدیث اسکندر (ذوالقرنین) را برای او باز گفتهاند و در جای دیگر مینویسد: (محمّد اندیشهی گناه اصلی را از تورات اقتباس کرد)
با این حال ادعا میکنیم که تعالیم مسیلمه کذاب که در اواخر عمر پیامبر اسلام به ادّعای نبوّت برخاست از آموزشهای اسلام به آیین مسیح نزدیکتر است. به دلیل اینکه: مسیلمه (در آثار خود) از گوسپند سیاه و شیر سفید و آسیابها و نانواها و قورباغهای که در آب زندگی میکند و پادشاهی آسمانی که خواهد آمد سخن میگوید (تاریخ الشعوب الاسلامیه، ترجمه دکتر نبیه فارس و منیر بعلبکی ج١ ص ٤٣ چاپ بیروت)
نقد سخنان فوق:
کدام گزارش تاریخی نشان میدهد که پیامبر اسلام –صلّیالله علیه و سلّم– مدتی نزد علمای یهود و کشیشان مسیحی درس خواندهاست؛ چرا هیچ یک از احبار یهودی و راهبان مسیحی در روزگار پیامبر به چنین ادعایی برنخاست که محمد از شاگردان من به شمار میآید؟! چرا مخالفان پیامبر حتی عمویش ابولهب نتوانستند آموزگاران محمد را به نو مسلمانان معرفی کنند و آنان را از پیرامون وی پراکنده سازند؟
آیا اطّلاعات ایشان از آقای کارل بروکلمن دربارهی پیشینهی پیامبر کمتر بود؟!
این حقیقت که قرآن مجید در پارهای از مواضع با مندرجات کتاب مقدس سازگاری ندارد بر خلاف پندار بروکلمن خود گواه بر این است که پیامبر اسلام –صلّیالله علیه و سلّم– اطلاعات خویش را دربارهی تورات و انجیل از علمای یهود و نصاری نگرفته بود. اساساً پیامبر عقیده داشت که اهل کتاب و آثار پیامبران خود را دستخوش تحریف کردهاند چنانکه خود بروکلمن به این امر اذعان داشته و مینویسد: مخالفت یهودیان با تعالیم محمد بر این معنا حمل میشود که وی نتیجه گرفته بود آنان از راه ایمان صحیح منحرف شدهاند و کتاب مقدس را که محمد عقیده داشت از سوی خدا نازل شده تحریف کردهاند (نک: تاریخ الشعوب الاسلامیه ج ١ص ٥٤)
نقد: کارل بروکلمن از اینکه قرآن مجید در پارهای از مواضع با کتاب مقدس همراه نیست، قرآن را به خطا متهم میکند ولی هر خردمندی از راه انصاف در کتاب مقدس بنگرد نمیتواند با پیامبر اسلام –صلّیالله علیه و سلّم– و قران کریم هم عقیده نباشد که این کتابهای آسمانی از تحریف و تبدیل مصون نماندهاند. مگر میتوان سخن کتاب مقدس را باور کرد که میگوید: آدم و همسرش توانستند خود را در لابلای درختان باغ از حضور خداوند پنهان کنند. (کتاب مقدس سفر تکوین باب 3 شماره ٩و١٠). یا اینکه میگوید: خداوند از خلقت بشر پشیمان شده و در دل از کاری که کرده بود محزون گشت. (سفر تکوین باب ٦ شماره ٩)
مگر امکان دارد که قول کتاب مقدس: پیامبر خدا بنی اسرائیل را به گوسالهپرستی فراخوانده باشد. (سفر خروج باب ٣١ شماره ٣و٤)
آری قرآن کریم با این قبیل سخنان که در کتاب مقدس به چشم میخورد مخالف است و آنها را اثر تحریف مغرضان میشمارد و این ناسازگاری از حقانیت قرآن حکایت میکند، نه چنانکه بروکلمن پنداشته دلیل خطای ان به شمار آید.
اما اینکه بروکلمن ادعا دارند پیامبر اسلام اندیشهی گناه اصلی را از تورات گرفته است، مایهی شگفتی میشود زیرا (گناه اصلی) مفهومی مسیحی دارد و نه از تورات برمیآید و نه در اسلام آمده است؛ گناه اصلی در اصطلاح مسیحیان آن است که چون آدم و حوّا با وسوسه شیطان به خطا گرفتار شدند، پس همه فرزندان آن دو گناهکار زاده میشوند و از این رو به نجاتدهندهای که مسیح باشد نیازمندند تا آنان را از بند گناه آزاد سازد و چنانکه همه محقّقان میدانند اسلام هیچگاه گناه پدر و مادر را بر گردن فرزندان نمینهند و آشکارا میفرماید: وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ (فاطر/١٨) «هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد».
از این گذشته در قرآن کریم آمده است که او در پیشگاه خداوند توبه کرد و خداوند گناه او را آمرزید: فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿بقره/٣٧﴾ «سپس آدم از پروردگار خود کلماتی را دریافت داشت (و با گفتن آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت. خداوند بسیار توبهپذیر و مهربان است.»
بنابراین از گناه اصلی چیزی باقی نمیماند تا به فرزندان آدم منتقل شود.
از دیگر کار عجیب کارل بروکلمن آن است که گاهی آثار اسلامی را تقطیع میکند و به نتیجهگیریهای نادرست میرسد؛ مثلاً در کتاب تاریخ الشعوب الاسلامیه ج ١ ص٢ مینویسد: همواره برخی از احادیث اجازه میدهند تا عربی که به اسلام وارد شده در نمازش بگوید: اَللّهمّ ارحمنی و محمداً و لا ترحم معنا احداً: بار خدایا به من و محمد رحم کن و هیچکس را در رحمت خود با ما همراه مکن.
نقد: اصل حدیث در صحیح بخاری بدین صورت آمده است:
{أَنَّ أَبَا هُرَیرَه قَالَ:قَامَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ فِی صَلَاه وَقُمْنَا مَعَهُ فَقَالَ أَعْرَابیوَهُوَ فِی الصَّلَاه اللَّهُمَّ ارْحَمْنِی وَمُحَمَّدًا وَلَا تَرْحَمْ مَعَنَا أَحَدًا فَلَمَّا سَلَّمَ النَّبیصَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ قَالَ لِلْأَعْرَابیلَقَدْ حَجَّرْتَ وَاسِعًا یرِیدُ رَحْمَه اللَّهِ} (حدیث شماره ٥٥٥١- صحیح بخاری ـ باب رحمه الناس و البهائم)
یعنی: ابوهریره، ـ رضی الله عنه ـ میگوید: پیامبر (ص) به نماز برخاست و ما نیز به همراه او به نماز برخاستیم در میان نماز مردی بیاباننشین گفت: بار خدایا بر من و محمد رحمتآور و هیچک را در رحمت خود با ما همراه مکن چون پیامبر اسلام از نماز فارغ شد به آن مرد اعرابیگفت: رحمت وسیع خداوند را تنگ گرفتی؛ یعنی از اینکه رحمت واسعهی خدا را به من و خودت اختصاص دادن رحمت خدا را محدود کردی و کار خوبی نکردی.
این حدیث را امام احمد، ابیداود و نسائی و ترمذی و ابن ماجه روایت کردهاند؛ ولی با این اضافه:
{ثُمَّ لَمْ یلْبَثْ أَنْ بَالَ فِی نَاحِیه الْمَسْجِدِ فَأَسْرَعَ النَّاسُ إِلَیهِ فَنَهَاهُمْ النَّبیصَلَّى اللَّهُ عَلَیهِ وَسَلَّمَ وَقَالَ إِنَّمَا بُعِثْتُمْ مُیسِّرِینَ وَلَمْ تُبْعَثُوا مُعَسِّرِینَ صُبُّوا عَلَیهِ سَجْلًا مِنْ مَاءٍ أَوْ قَالَ ذَنُوبًا مِنْ مَاءٍ}(مسند امام احمد ٦٩٥٧، سنن ابیداود٣٢٤)
در این حدیث ملاحظه میشود پیامبر خدا –صلّیالله علیه و سلّم– با چه کلماتی با آن اعرابی سخن گفته و او را از نادرستی دعایش آگاه کرد و بعد از آن در ادامه حدیث که اعرابی اشتباه دیگری را مرتکب میشود پیامبر مردم را نهی میکند که با او برخورد شدید داشته باشند.
اما بروکلمن بخش اخیر از حدیث را قطع کرده و ادعا میکند که احادیث به مسلمانان اجازه میدهند تا چنین دعایی را در نماز بخوانند.
داوری بروکلمن دربارهی اندیشمندان و مشاهیر اسلام نیز همچون پیامبر بزرگوار اسلام –صلّیالله علیه و سلّم– گاهی نادرست و متناقض است؛ به عنوان نمونه دربارهی محمد بن جریر طبری مورخ و مفسر مشهور، در یکجا مینویسد: «درحقیقت خردگرایی طبری نشانی از مهر اصالت و نورآوری ندارد» ولی بروکلمن به زودی ادعای خود را فراموش میکند و در چند صفحه بعد در همان کتاب تاریخ الادب العربی به مناسبت بحث در تفسیر طبری مینویسد: «از آثار دیگر طبری جامع البیان فی تاویل القرآن است که کتابی عمیق شمرده میشود و از آن بهرههای عظیم میتوان گرفت...» باید پرسید کسی که در کار خود به هیچ وجه از اصالت و نورآوری بهرهای ندارد چگونه ممکن است تفسیر ژرفناک و پر فایدهای را فراهم آورد؛ آیا اینگونه نادرست و متناقض به نظر نمیآید؟ (نقد آثارخاورشناسان ص ٤٣).
نتیجه
با توجه به مباحثی که در صفحات پیش ارائه شد نتیجه میگیریم که استشراق حرکتی است که توسط بعضی از غیر مسلمان غربی یا شرقی انجام گرفته است.
انگیزههای استعماری، تبشیری و علمی در آن دخیل بوده و گاهی هم خاورشناسان منصف پیدا شدهاند که در پی حقیقت بودهاند و بعضاً هم مسلمان شدهاند؛ ازجمله این افراد (اتوفیان تیوفاشوفا) خاورشناس بلغاری، عضو مشستشرقین آمریکایی است که در سال پیش مسلمان شد. دکتر عبدالکریم مجارستانی، روژه گاوری فرانسوی نیز از این دستهاند که در طول دههی نود مسلمان شدهاند.
مستشرقین در دانشگاهها، مؤسسات، محاضرات ظاهر شدهاند و افرادی را به سمت و سوی افکار خود جذب کردهاند و اینها برای خودشان موازینی در بحث و جستوجو دارند گر چه این میزانها نمیتوانند معیارها و موازین دقیق و علمی خوبی باشند. سخنان مستشرقین و کتابهایشان نکاتی مثبت و منفی دارد؛ ما میتوانیم نکات مثبت آن را بگیریم و از آن برای رد اشتباهات خودشان استفاده کنیم و نکات منفی آنها را نقد و بررسی و شبهات آنها را پاسخ دهیم.
بهطور کلی باید در ارتباط با پژوهشهای آنها جانب احتیاط را رعایت کرد. در زمینهی تحقیقات قرآنی، آنها به دنبال آنند که قرآن را از طریق راهها و شیوهها و استنتاجات خود که از فهم اصیل قرآنی هم به دور است، بهویژه در زمینهی تفسیر و ترجمه، مقصور و ابتر سازند؛ به گونهای که بیان دارند قرآن جوابگوی نیازهای بشر امروزی نمیتواند باشد.
دربارهی مسایل دیگر ازجمله تاریخ و حدیث، دقت کنیم به لغزشها و تحریف و تقطیعهایی که آنها دچار شدهاند مبتلا نشویم؛ این نوع دیدگاه نه بدان معناست که ما ارزش و اصالت تلاش مستشرقان را نادیده میانگاریم، بلکه این امر را به برّرسی انتقادی تلاشهای آنان در جهت رسیدن به حقیقت علمی محض سوق میدهد.
فهرست مراجع
١. قرآن کریم.
٢. خرم دل، مصطفی، تفسیرنور، نشرإحسان، چاپ هشتم ـ ١٣٨٩هـ.ش
٣. بخاری، محمدبن إسماعیل، صحیح البخاری، محقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاه، چاپ اول١٤٢٢هـ.
٤. ألازدی السجستانی، عبد الله بن سلیمان بن الاشعث، أبو بکر بن أبیداود، سنن ابی داود، مصدر الکتاب: موقع الإسلامhttp://www.al-islam.com
٥. احمد بن حنبل، بو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی، مسندالامام احمدبن حنبل، محقق:شعیب الأرنؤوط - عادل مرشد و دیگران، مؤسسه الرساله، چاپ اول، ١٤٢١ هـ - ٢٠٠١ م
٦. حبنّکه المیدانی، عبد الرحمن حسن، أجْنِحَه المَکرِ الثَّلَاثه وَخوافیهَا ـ التبشیر - الاستِشراق – الاستِعمار، دار القلم دمشق چاپ هشتم.
٧. ابراهیم خلیل احمد، المستشرقون و المبشرون فی العالم العربی و الاسلامی، (کتاب الکترونیکی) از سایت: http://www.sheekh-3arb.net/vb
٨. مصطفی حسینی طباطبایی، نقد آثار خاورشناسان، انتشارات چاپخش، چاپ اول١٣٧٥.
٩. مجلّهی ندای اسلام شماره ٢٢،٢٣ سال ششم، سال١٣٨٦.
١٠. براون، ادوارد، تاریخ طب اسلامی، ترجمه مسعود رجب نیا، چاپ تهران.١٣٧٧ه ش
١١. براون، ادوارد، تاریخ ادبی ایران، ترجمه علی پاشاصالح، چاپ تهران.١٣٥٧ه ش
١٢. بروکلمن،کارل، تاریخ الشعوب الاسلامیه، ترجمه دکتر نبیه فارس و منیر بعلبکی.چاپ بیروت.٢٠٠٥م
١٣. الصغیر، محمد محسن علی، خاورشناسان و پژوهشهای قرآنی، ترجمه: محمد صادق شریعت، ماهنامه موعود شماره ٧٠)
١٤. کتاب مقدس(تورات)نسخهpdf
١٥. سایت:www.madinacenter.com
١٦. www.quran-journal.com
١٧. www.hawzah.net
١٨. وبلاگ: almohadeth.blogfa.com

نظرات